دستورالعمل رسمی دفاع و جنگ سایبری ایالات متحده؛ از نگاهی دیگر
در همین راستا، شماری از نشریات وزارت دفاع آمریکا نیز-که خوانندگان قابل توجهی دارند- با مانور روی تعاریف مرتبط با عملیات در فضای مجازی، به دنبال ایجاد یک زبان مشترک برای این رشته هستند. فرماندهی نیروی استراتژیک آمریکا در همین راستا در سال 2009، «واژه نامه ویژه جنگ سایبری» را منتشر کرده است. یک سال بعد، در همین راستا سند«اصطلاحات مشترک برای فضای مجازی»-که درواقع، تکمیل کننده واژه نامه قبلی بود- منتشر شد. اسناد استراتژی و چشم انداز، اما بخش دیگری از اسناد منتشر شده در این حوزه را تشکیل می دهند. اسناد استراتژی و چشم انداز در حوزه فضای سایبر، شامل اسناد تولید شده به وسیله وزارت دفاع (پنتاگون)، فرماندهی سایبری، ستاد نیروی هوایی، فرماندهی فضاییِ نیروی هوایی، نیروی دریایی و گارد ساحلی می باشد. یکی از آخرین اسناد منتشره در این حوزه، سند مفصل و 42 صفحه ای «استراتژی سایبری»، منتشر شده در آوریل 2015 است. این سند توسط پنتاگون تهیه و منتشر شده است و بر اساس گفته اشتون کارتر، وزیر دفاع ایالات متحده،«به عنوان یک ابزار قدرتمند برای توسعه نیروهای سایبری وزارت دفاع و افزایش قدرت دفاع و بازدارندگی سایبری ایالات متحده عمل خواهد کرد.»
این سند، موضوعات استراتژیکِ بین المللی؛ خصوصاً حمله کره شمالی به سونی پیکچرز و جاسوسی سایبری چین را به عنوان یک زمینه ضروری معرفی کرده، اما دیپلماسی دفاع ملی را در اولویت دوم قرار داده است. در متن این سند تاکید شده است که بایستی آن را در راستای اسنادی قدیمی تر همچون «استراتژی بین المللی ایالات متحده برای فضای سایبر در سال 20011» بررسی و تحلیل نمود. سند مذکور، 5 هدف استراتژیک را معین کرده است که اولین آن، ساختن قابلیت های نظامیِ قدرتمند در حوزه سایبر است. یکی دیگر از نتایج مستقیم تمرکز بیش از حد آمریکا بر مسئله جنگ سایبری، ایجاد یک یا چند سازمان سایبری در وزارت دفاع ایالات متحده و دیگر سرویس های نظامی این کشور بوده است. در سال 2009، وزیر دفاع به فرماندهی نیروهای استراتژیک دستور داد تا در زیرمجموعه خود، نیرویی با نام نیروی سایبری ایجاد کند. این نیرو ابتدا دارای اختیارات و مسئولیت محدود بود ولی به فاصله کوتاهی، تبدیل به فرماندهی نیروی سایبری شده، با تفویض اختیارات و مسئولیت ها، مستقلاً کار خود را آغاز کرد.

پس از شرح این مقدمه نه چندان کوتاه پیرامون فعالیت های نظامی و متنوع ایالات متحده در فضای سایبر، ما در این گزارش تحلیلی بر آنیم تا به نقد و بررسی آخرین سند منتشر شده در این حوزه با عنوان «فراتر از چارچوب- Beyond the build » بپردازیم. سند مورد بحث که توسط فرماندهی نیروی سایبری ایالات متحده و در ژوئن 2015 منتشر شده است، درواقع چشم انداز و راهنمای عملِ فرماندهی سایبری ایالات متحده در فضای مجازی محسوب می شود.
مایکل راجرز به عنوان فرمانده نیروی سایبری آمریکا، رئیس آژانس امنیت ملی ایالات متحده و همچنین رئیس سرویس امنیت مرکزی این کشور، در ابتدای این سند با اشاره به افزایش فعالیت دشمنان ایالات متحده در فضای سایبر، تاکید می کند که ملت آمریکا برای حفاظت از ارزش های خود در فضای سایبر، با چالش هایی بی سابقه مواجه شده است! در ادامه، راجرز سند مورد بحث را راهنمایی برای قوای سایبری ایالات متحده، تمامی اجزای سرویس های سایبری، نیروی ماموریت ملی سایبر و قوای مشترک ستاد فرماندهی وزارت دفاع (بخش شبکه های اطلاعات دفاعی) معرفی کرده است. وی در ادامه قوای سایبری ایالات متحده (USCYBERCOM ) را بازوی جنگی آمریکا در فضای سایبری دانسته، محتوای اصلی سند «فراتر از چارچوب» را تاکید بر ترکیبِ عملیات های فضای سایبر با روش های جدیدِ حمله، دفاع و همکاری برای شناسایی دشمنان در این فضای رقابتی دانسته است.

مایکل راجرز؛ فرمانده نیروی سایبری ایالات متحده
یکی از کلیدی ترین عبارت های موجود در مقدمه این سند، اعتراف نویسندگان آن به واقعیتی در زمینه فضای مجازی و نسبت دولت ایالات متحده با آن است. اعترافی که نشان می دهد آمریکا در تقدیری ناگزیر، همانند فضای حقیقی، در عرصه فضای مجازی نیز از شخصیت ابرقدرتی خود فاصله گرفته، قدرت های همطراز -و تلویحاً قوی تر- از خود را نیز به رسمیت شناخته است.
در بخشی از مقدمه این سند می خوانیم: «امروزه بسیاری از مهارت های فنی لازم در عرصه فضای مجازی، در خارج از دولت ایالات متحده و در اغلب موارد در جایی خارج از ملتِ ما قرار دارند! ایالات متحده به سختی تلاش می کند تا تفوق خود بر دشمنان بالقوه اش در این فضا را حفظ کند، با این حال ما باید اعتراف کنیم که آمریکا، با رقبایی همسان در این حوزه مواجه است!» بخش دیگری از مقدمه این سند، تاکید می کند که: «ما می توانیم با بهره برداری از قدرت ملی سایبری خود، آسیب پذیری خود در این حوزه را تا حد قابل توجهی کاهش دهیم.» نویسندگان سپس فرماندهی نیروی سایبری را هنوز در مراحل ابتدایی بهره گیری از این قدرت ملی قلمداد کرده، تاکید می کنند: «نیروی کار مورد نیاز بخش سایبر، مدیران، زیرساخت های قابل دفاع، آگاهی نسبت به موقعیت ها، مفاهیم عملیاتی و توانایی های ما در این زمینه، هنوز هیچ کدام در جای خود قرار ندارند. «فرماندهی و کنترل» و «ساختار سازمانیِ سنتی»، سرعت و چابکی لازم برای هماهنگی با سرعت تغییرات در حوزه سایبر را ندارند.»
نویسندگان نهایتاً چالش اصلی موجود در «فرماندهی سایبری آمریکا» را اعمال تجربه و تخصص مجتمع شده در این فرماندهی با روشی مناسب دانسته اند. روشی خلاقیت آفرین که بتواند استانداردهای موجود را ارتقاء داده و به آن در انجام مسئولیت خود برای کاهش ریسک امنیت ملی، کمک نماید. بر این اساس، کلیتِ سند «فراتر از چارچوب»، به ارائه راهکاری برای همین چالش زیربنایی پرداخته است. در بخش معرفی اهداف سازمان، چشم انداز آرمانی برای تحول درون سازمانی، تبدیل فرماندهی سایبری آمریکا به یک سازمان «چابک»، «خلاق» و «پاسخگو» تعریف شده است که وزارت دفاع را در رسیدن به اهداف خود در حوزه فضای سایبری یاری کند. ماموریت این نهاد در سه حوزه «تضمینِ انجام ماموریت های وزارت دفاع»، «ایجاد بازدارندگی و مقابله با تهدیدات استراتژیک بر علیه منافع و زیرساخت های آمریکا» و «کمک به تامین اهداف فرماندهی نیروهای مشترک» تعریف شده است.

دکتر Greg austin، از «فراتر از چارچوب» می گوید
اما حل چالش اصلی برای بهره گیری سازمان از «قدرت سایبری ملی» بر اساس یک استراتژی خلاقانه پیش بینی شده است که می توان آن را «اشتراک در ماموریت ها» و یا «همیاری» نامگذاری نمود. به زبانی دیگر، ساختار اصلی «فرماندهی سایبری» بر اشتراک در ماموریت ها بنا شده است. بر این اساس، این نهاد، مشارکت خود را از طریق وزارت دفاع، جامعه اطلاعاتی آمریکا، همکاری های گسترده با سازمان های فدرال، صنایع، مجامع دانشگاهی و شریک های بین المللی تقویت می کند. چرا که بر این باور است که «امنیت سایبری کشور، نیازمند یک رویکرد مشترک با طیف وسیعی از همکاری بین سازمانی، مشارکت مدیران صنایع، اشتراک توانایی ها و نهایتاً دیدگاهی مشترک برای حفاظت از زیرساخت ها و اطلاعات آمریکا، شناسایی حملات و مقابله با دشمنان در فضای سایبر است.» به زبانی دیگر، فرماندهی سایبری در استراتژی جدیدش، قدرت اصلی خود را از طریق «همیاری ها» به دست خواهد آورد.
در ادامه، تاکید بر همکاری فرماندهی سایبری آمریکا با آژانس امنیت ملی (NSA) به منظور بهره گیری از تخصص آن در زمینه تحلیل اطلاعات، حفاظت اطلاعات و ....، بخش دیگری از الزاماتِ نیل فرماندهی سایبری به اهداف ذکر شده، معرفی شده است. سپس با اشاره به تلاش های بسیارِ دولت ایالات متحده برای «تعریف یک دکترین سایبری مشخص»، «ساماندهی قابلیت های سایبری» و «ساختن ظرفیت مجازی»، تاکید شده است که «فرماندهی سایبری حرکت خود را در محدوده ای که قابلیت های دشمن به سرعت ما در حال تکامل یافتن است، افزایش خواهد داد.» ذکر این جمله در متن این سند مهم، نشان می دهد که رویکردِ فرماندهی سایبری ایالات متحده، علاوه بر آنکه اساساً فرصت محور تعریف شده است، به تهدیداتِ در حال گسترش نیز توجه کافی مبذول خواهد داشت. در ادامه می خوانیم: «فرماندهی سایبری، به عنوان هسته اصلی دفاع سایبری در وزارت دفاع عمل خواهد کرد و قابلیت های کشور را در این زمینه، فراتر از مرزهای تخصص و اختیارات وزارت دفاع گسترش خواهد داد.» این یعنی آنکه نیروی تحت فرمان فرماندهی سایبری، نیروی آوانگارد دولت ایالات متحده در زمینه های جنگ و دفاع سایبری محسوب خواهد شد.
در ادامه ی این سندِ استراتژیک، به شرح ضرورت و لزوم در پیش گرفتن رویکرد «اشتراک در ماموریت ها» یا همان «همیاری» پرداخته شده است. بر این اساس، چهار دلیلِ «حفاظت از منافع ملی اساسی در فضای سایبر»،« عملیاتی کردن مجموعه ماموریت های سایبری»،«ادغام عملیات های فضای مجازی در حمایت از اهداف نیروی مشترک» و «تسریع در تکمیل ظرفیت و توسعه توانایی های سایبری» مهم ترین دلایل این رویکرد معرفی شده اند.

ماموریت های سه گانه تعریف شده برای فرماندهی سایبری
ادامه دارد